1- برای جلوگیری از عشق های مجازی حتی فکر و خیال آن چه باید بکنم ؟
عشق و علاقه بر دو نوع است : عشق های هوسی و شهوانی ; عشق های متعالی . عشق هایی که هوسی وشهوانی باشد, غالباً با دوام نیست و پس از گذشت چند صباحی شهوت ها و هوس ها فروکش می کند و ممکن است بعد از آن تبدیل به وازدگی و نفرت بشود. در ایام جوانی این گونه عشق ها به سراغ انسان می آید, مثلاً پسری یادختری عاشق می شود و ظاهری را می بیند, اما اگر واقع بینانه بنگرد, از خیال و عشق خود صرف نظر می کند. غالباًاین گونه عشق ها رنگ می بازد و ننگ به بار می آرود.
]عشق هایی کز پی رنگی بُوَد عشق نَبْوَد, عاقبت ننگی بُوَد
شهید مطهری (ره ) می گوید: احساسات انسان , انواع و مراتبی دارد; برخی از آن ها از مقولهء شهوت مخصوصاًشهوت جنسی است و این گونه عشق و احساس از مبادی جنسی سرچشمه می گیرد و به همان جا خاتمه می یابد.افزایش و کاهشش بستگی به فعالیت های فیزیولوژیکی دستگاه تناسلی و به سنین جوانی دارد.(1)
عاشق شدن در ایام جوانی آثار زیانباری دارد و مفسده هایی از قبیل خودکشی , اضطراب , افسردگی , دیوانگی ,ازدواج های ناهمگون و غیر متناسب , درگیری ها و تشنّجات خانوادگی را به دنبال دارد, زیرا پسر یا دختری که عاشق شده , دیگر فکر مناسبت را نمی کند. فکر نمی کند معشوق , فرد صالح و با وفایی هست یا نه , زیبا هست یا نه ,سمتش چقدر است , خانوادهء او چگونه است , و چشم بسته و کورکورانه خود را به وادی خطرناکی می سپرد و به دنبال آن , مفاسد و گرفتاری ها, تا مدت های مدیدی یا تا آخر عمر گریبان گیر وی می شود.
(پـاورقی 1.جاذبه و دافعه علی 7 ص 55
2 - چرا میگویند: علاقة شدید بین دو جنس مخالف سبب پدید آمدن عشق و شهوت است؟
علاقه و محبت، فطریِ انسان است، که خداوند متعال، آن را در درون انسان قرار داده است.
انواع محبت: علاقه و محبت انواع مختلفی دارد; از قبیل: محبت دو دوست به یکدیگر، محبت مرید و مراد، محبت دو همسر، محبت پدر و مادر به فرزندان و بالعکس، محبت به هم نوعان و...
این گونه علاقه و محبت، کم وبیش نیز در حیوانات وجود دارد.
عشق چیست؟
عشق، گرایش مافوقِ علاقه و محبت است; که زمینة چنین حالتی، فقط در انسان وجود دارد عشقِ حقیقی، همان مرحلهای است که انسان را به پرستش میکشاند، عشق میخواهد از معشوق، خدا، و از خود بندهای بسازد; او را هستیِ مطلق بداند و خود را در مقابل او نیست و نیستی حساب کند; اما درغیر این صورت اگر از واژة عشق استفاده شود، عشق مجازی است، که محبتِ شدید بین دو انسان از نوع عشق مجازی است.
به تعبیر دیگر، عشق، به دو نوعِ جسمانی و نفسانی تقسیم میشود. عشق نفسانی مبدأش جنسی نیست، بلکه ریشه در روح و فطرت انسان دارد; اما عشقِ جسمانی، ریشه در غرائز و شهوات دارد; که با اطفأ شهوت خاتمه پیدا میکند،
بر عکس عشق نفسانی که از این مقوله نیست.
بنابراین، نمیتوان گفت، علاقة شدید بین دو جنس مخالف سبب پدید آمدن عشق میشود.
قرآن کریم، سبب اصلیِ علاقه، محبت و مهر قلبی بین دو همسر را، خواست و ارادة الهی میداند; که با هدف به وجود آوردن محبت و دوستی، سکونت و آرامش در کنار یکدیگر، تولید نسل، برآورده شدن نیازهای عاطفی، روحی و روانی، تشکیل خانواده، تکمیل یکدیگر، سر و سامان دادن به امور زندگی و حتی مالی و... این انس و علاقه را، در وجود انسانها و زن و شوهر قرار داده است: "وَ مِنْ ءَایَـَتِهِیَّ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَ َجًا لِّتَسْکُنُوَّاْ إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فِی ذَ َلِکَ لاَ ئَیَـَتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ ;(روم،21) و از نشانههای او این که همسرانی از جنس خود شما برای شما آفرید، تا در کنار آنها آرامش یابید، و در میانتان مودت و رحمت قرار داد، در این نشانههایی است برای گروهی که تفکر میکنند."
در خاتمه، شایسته است بگوییم: علاقه و محبت نسبت به جنس مخالف، آن گاه شکل واقعی (انسانی) به خود میگیرد که، در مسیر صحیح (مشروع) قرار بگیرد; در غیر این صورت، اگر چه ظاهراً اظهار علاقه و محبت میکنند، اما در واقع این علاقه و محبت، پشتوانة شیطانی، شهوانی و حیوانی دارد. و لذا دختران و پسران، مردان و زنان باید از دوستیهای نامشروع که بر اساس وسوسههای شیطان، هوای نفس و شهوت حیوانی است به شدت بپرهیزند.(ر.ک: تفسیر نمونه، آیت اللّه مکارم شیرازی و دیگران، ج 16، ص 388ـ396، دارالکتب الاسلامیة / اخلاق در قرآن، همان، ج 2، ص 277، مدرسة الامام علی بن ابی طالب/ مجموعه آثار، استاد شهید آیت اللّه مطهری;، ج 3، ص 502ـ508، انتشارات صدرا.)
3 - آیا عشق به کسی که دوستش داریم، میتواند مانعی در برابر عشق الهی باشد و غضب خداوندرا در پی داشته باشد؟
آیات و روایات فراوانی عشق و محبت واقعی را تنها مخصوص خداوند متعال میداند; زیرا هستی و کمالش از همه برتر است و به همین خاطر نیز از هر کس دیگر به عشق ورزیدن سزاوارتر است. هر میل و محبت دیگری که در برابر عشق به خداوند قرار گیرد، اگر در جهت رسیدن به کمال واقعی و عشق حقیقی نباشد، بیارزش و ناچیز است.
امام صادقدر این باره میفرماید: "مشتاق بیقرار، نه به غذا میل میکند، نه از نوشیدنی گوارا لذت میبرد، نه خواب آسوده دارد و نه با دوستی اُنس میگیرد و نه در خانهای آرام خواهد داشت; بلکه خدا را شب و روز بندگی میکند، به امید اینکه به محبوبش "الله" برسد."(نورالثقلین، الحویزی، ج 3، ص 388، نشر اسماعیلیان.)
در قرآن کریم به نمونهای از این عشق خدایی اشاره شده; از جمله:
1. "وَ الَّذِینَ ءَامَنُوَّاْ أَشَدُّ حُبًّا لِّلَّهِ; (بقره، 165) امّا آنها که ایمان دارند، عشقشان به خدا شدیدتر است."
2. "قُلْ إِن کُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ; (آلعمران، 31) بگو: اگر خدا را دوست میدارید، از من پیروی کنید تا خدا (هم) شما را دوست بدارد."
3. "وَ مَآ أَعْجَلَکَ عَن قَوْمِکَ یَـَمُوسَیَ # قَالَ هُمْ أُوْلاَ َّءِ عَلَیََّ أَثَرِی وَ عَجِلْتُ إِلَیْکَ رَبِّ لِتَرْضَیَ; (طه، 83 ـ 84) و ای موسی، چه چیز تو را ]دور[ از قوم خودت، به شتاب وا داشته است؟ گفت: اینان در پی منند و من ]ای پروردگارم[ به سویت شتافتم تا خشنود شوی."
در آیة شریفه فوق، آنان که با تمام وجود، این حقیقت را درک کردهاند که هر چه وعدة وصل نزدیک شود، آتش عشق، تیزتر میگردد، به خوبی میدانند که چه نیروی مرموزی حضرت موسی را به سوی میعادگاه "الله" میکشید و آنچنان با سرعت میرفت که حتی قومی را که با او بودند، پشتسر گذاشت و میدانست که تمام جهان، ارزش یک لحظه از این مناجات را ندارد.
آری، این است راه و رسم آنان که از عشق مجازی گذشتهاند و به مرحله عشق حقیقی، یعنی عشق معبود جاودانه گام نهادهاند; عشق خداوندی که هرگز فنا در ذات پاکش راه ندارد و کمال مطلق است و هر چه خوبان همه دارند، همه را او عطا کرده است.(ر.ک: تفسیر نمونه، آیةالله مکارم شیرازی و دیگران، ج 13، ص 275، دارالکتب الاسلامیة.)
در اهمیت عشق حقیقی از معصومین: چنین نقل شده است:
1. پیامبراکرممیفرماید: "کسی که عاشق (عشق مجازی) شود و از آن صرفنظر و چشمپوشی نماید، ]آن عشق مجازی، به خاطر عشق خداوند، در نظرش کوچکتر جلوه کند[ سپس بمیرد، شهید از دنیا رفته است."(میزانالحکمة، محمدری شهری، ج 3، ص 1989، ح 13027، دارالحدیث.)
2. در روایت دیگر میفرمایند: "هر کس به چیزی عشق بورزد ]غیر از خداوند[ بینایی او گرفته میشود و قلبش مریض میگردد; پس او نگاه میکند با چشمانش در حالیکه نگاهش سالم و صحیح نیست و گوش میدهد و میشنود با گوشهایش، در حالیکه خوب نمیشنود; هر آینه هواهای شهوانی عقلش را از بین برده و دنیا قلبش را نابود کرده است...".(شرح نهجالبلاغه، ابنالحدید معتزلی، ج 7، باب 108، ص 200، اعلمی، بیروت.)
3. در روایت دیگر، مفضل میگوید: "از امام صادقاز عشق سؤال کردم؟ فرمود: قلبهایی که خالی است از ذکر خداوند; پس خداوند حبّ و دوستی با غیرش را به آن قلوب میچشاند."(بحارالانوار، ج 70، ص 158، باب 126، لاحیأالتراث العربی / برای آگاهی بیشتر ر.ک: تفسیر المیزان، علامه طباطبایی;، ج 1، ص 405 و ج 3، ص 246، نشر اسلامی / تفسیر نمونه، ج 1، ص 565 و ج 23، ص 470 / ر.ک: تفسیرنمونه، همان، ج 1، ص 564.)
خلاصه آن که اگر عشق به دیگران، سبب شود که در برابر آنان سر تعظیم فرود آوریم و از یاد خداوند غافل شویم، مورد نکوهش قرآن کریم قرار گرفته است: "وَ مِنَ النَّاسِ مَن یَتَّخِذُ مِن دُونِ اللَّهِ أَندَادًا یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَّهِ...وَ لَوْ یَرَی الَّذِینَ ظَـلَمُوَّا...;(بقره،165) بعضی از مردم معبودهایی غیر از خداوند، برای خود انتخاب میکنند و آنها را همچون خدا دوست میدارند...و آنها که ستم کردند ]و معبودی غیر خدا برگزیدند[..."، چنین افرادی ظالم هستند; زیرا هر میل و محبتی در برابرعشق خدا، ستمی نابخشودنی است. افراد با ایمان اصلاً غیر او را شایسته عشق و محبت نمیبینند.
و به هر حال توحید در محبت، اقتضا میکند، انسان تنها خداوند را محبوب حقیقی و مستقلو اصیل بداند و در عمل نیز به او عشق و محبّت ورزد; زیرا هر چه صفات نیکوست در او و از اوست و هر کمال مطلوبی تصور شود، سرچشمهاش ذات پاک خداوند است. آن چه او از زیباییها دارد (ان اللّه جمیل) باقی و پایدار است، امّا آنچه محبوبهای کاذب دیگر دارند، ناپایدار و فانی است، پس بجاست که انسان، دل خویش را تنها در گرو محبت او بگذارد و در کلبة جان، جز آن جانان حقیقی، کسی را جای ندهد.
البته، عشق و علاقه پیدا کردن به انسانهای مؤمن پدر و مادر، زن، زندگی، کار و علم و دانش و... در صورتی که عشق به آنها وسیلهای باشد برای تقرب بیشتر به خداوند و هیچ مزاحمتی در مسیر عشق به خداوند ایجاد نکند، در این صورت عشق به آنها نیز، مورد توجه اسلام است: "زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَ َتِ مِنَ النِّسَآءِ وَالْبَنِینَ وَالْقَنَـَطِیرِ الْمُقَنطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَیْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالاْ ئَنْعَـَمِ وَالْحَرْث...;(آل عمران،14) محبت امور مادی، از زنان و فرزندان و اموال هنگفت از طلا و نقره و اسبهای ممتاز و چهارپایان و زراعت، در نظر مردم جلوه داده شده است..."
زیرا خدا است که عشق به فرزندان و مال و ثروت را در نهاد آدمی ایجاد کرده، تا او را آزمایش کند و در مسیر تکامل و تربیت پیش ببرد، علاقة معتدل نسبت به زن و فرزند و اموال و ثروت، مورد نکوهش اسلام نیست.(ر.ک: تفسیر نمونه، آیت اللّه مکارم شیرازی و دیگران، ج 2، ص 338، دارالکتب الاسلامیة / آموزش عقاید، محسن غرویان، محمد رضا غلامی ـ سید محمد حسن میرباقری، ج 1، ص 115، مؤسسه انتشارات دارالعلم / تفسیر نمونه، همان، ج 1، ص 564.)
4 - آیا دلبستگی به معشوق زمینی بعد از عشق به خدا گناه دارد؟
مهر و محبت خوب و پسندیده است و مورد تاکید قرآنمجید میباشد. قرآن از آن جهت که کتاب هدایت است و همه رفتارها، عملکرد و گفتارها را سمت و سو میبخشد، میفرماید: باید هم دوستیها و مهر و محبتها برای خدا باشد.
انسان به ویژه در سنین جوانی از حرارت و جذابیت خاصی برخوردار است او خیلی زود به رفاقت و دوستی تمایل نشان میدهد و خیلی سریع مورد محبت دیگران واقع میشود و در این میان، کشش دو جنس مخالف نسبت به یکدیگر، ملموستر و جدیتر از جاذبههای دیگر است.
در فرهنگ سلیم انسانی اسلامی، رابطه بین زن و مرد جز از طریق ازدواج صحیح ونکاح شرعی مجاز نمیباشد قرآن میفرماید: زنان و دوشیزهگان را با اطلاع و اجازه خانوادهشان برای همسری و ازدواج برگزینید و مهریهشان را به طریق نیکو بپردازید، در حالی که آن بانوان عفیف و پاکدامنند و دارای رفیق و دوست (مرد) نیستند ; "مُحْصَنَـَتٍ غَیْرَ مُسَـَفِحَـَتٍ وَلاَ مُتَّخِذَ َتِ أَخْدَانٍ";(نسأ،25)
از نکات بالا معلوم میشود که اگر عاشقی از طریق رابطه صحیح "ازدواج" باشد، اشکالی ندارد.(ر.ک: تفسیر نمونه، آیت اللّه مکارم شیرازی و دیگران، ج 3، ص 349، دارالکتب الاسلامیة / تفسیر المیزان، علامه طباطبایی;، ج 2، ص 248، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت.)
قرآن کریم از برقراری و هر گونه ارتباط غیر شرعی نهی فرموده، چنان که میفرماید: "قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّواْ مِنْ أَبْصَـَرِهِمْ وَ یَحْفَظُواْ فُرُوجَهُمْ ذَ َلِکَ أَزْکَیَ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرُ بِمَا یَصْنَعُون # وَ قُل لِّلْمُؤْمِنَـَتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَـَرِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لاَ یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلآ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَیَ جُیُوبِهِنَّ;(نور،30ـ31) و به مومنان بگو چشمهای خود را ]از نگاه به نامحرمان[ فرو گیرند، و عفاف خود را حفظ کنند... و به زنان با ایمان بگو چشمهای خود را ـ جز آن مقدار که نمایان است ـ آشکار ننمایند، ]اطراف[ روسریهای خود را بر سینة خود افکنند ]تا گردن و سینه با آن پوشانده شود[".(ر.ک: تفسیر نمونه، همان، ج 14، ص 435ـ468.)
5 - عشق به نامحرم را چگونه از دل بیرون کنیم؟
در قرآن، از ارتباط و دوستی با جنس مخالف، نهی شده است. خداوند متعال میگوید: "لامتّخذیَّ أخدان; (مائده، 5) دوست پنهانی و نامشروع نگیرید."
نیز، خطاب به زنان و مردان مؤمن میگوید، باید از نگاه به نامحرم بپرهیزند و حیا و عفّت و پاکدامنی خود را در تمام زمینهها حفظ کنند (نور، 30 و 31). حتّی در مورد راه رفتن ایشان میگوید، زنان، نباید هنگام راه رفتن، پاهای خود را چنان به زمین بکوبند که صدای خلخالهایشان به گوش رسد (نور، 32)
آنگاه که بحث از سخن گفتن با مردان نامحرم پیش میآید، خطاب قرآن به زنان پیامبر چنین است که نباید با نامحرم، طوری سخن گویید که بیماردلان، در شما، طمع کنند، بلکه باید به صورت شایسته سخن گویید.(تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی و دیگران، ج 16، ص 287 ـ 289.) وقتی از ارتباط دو جنس مخالف (حضرت موسیو دختران شعیب) سخن میگوید (قصص، 23 ـ 26)، صحبت کردن در حدّ ضرورت و حیا و عفّت در راه رفتن را بیان میکند.
پرسشگر گرامی! بعد از بیان نظر اسلام درباره ارتباط بین دختر و پسر پیشنهادهایی، در مورد حل مشکل شما میشود به امید آن که مطلوب باشد.
اولاً، این نکته که غالباً هم در مجلات خانوادگی مطرح میشود بر هیچ کس و حتی شاید خود شما پوشیده نباشد که: به طور معمول مردان و پسران آلوده هدفشان از انس و الفت با جنس مخالف، یاری رساندن به آنان نیست; بلکه این ارتباط تنها ایجاد پلی است برای رسیدن به غریزهها و اشباع نامشروع آنها. از این رو است که میبینیم عمده این ارتباطهای خیابانی به ازدواج منجر نمیشود یا این که بعد از ازدواج فرجامی جز طلاق یا اختلاف به همراه ندارد; اما اگر همین ارتباط از راه صحیح (خواستگاری و ازدواج) انجام پذیرد به دوام محبت و زندگی سالم منجر خواهد شد. داستان یاری رساندن حضرت موسیغ به یکی از دختران حضرت شعیب و بعد ارتباط آن حضرت با پدر آنان و ازدواج او با یکی از دختران حضرت شعیب نمونه خوبی است که در قرآن (قصص، 23 ـ 28) به آن اشاره شده است.
بنابر این، ارتباطهایی که فقط جنبه بهرهکشی دارد استمرارش مناسب هیچ یک از دو طرف نیست.
ثانیاً، توجه به زندگی حضرت مریم، ما را به نکته خوبی رهنمون میسازد. ایشان در جامعهای زندگی میکرد که غالب دختران و پسرانش رویکردی به زمزمههای عاشقانه و عارفانه نداشتند;(نشریه بشارت، شماره 8، ص 12.) اما او خود را تشنه سوز و گداز و راز و نیاز میدید و دنبال راهی میگشت تا به محبوب واقعی خویش برسد. این دختر، همان بانوی پاکی است که وقتی مردی(بعد معلوم شد که ملکی از جانب خداوند است.) ناگهان پا در خلوت سرای او میگذارد بر خود میلرزد و به وحشت میافتد و به خدا پناه میبرد. دقت در این رفتار و آیات (مریم،16ـ18) این نکته ظریف را میآموزد که تقوا و پرهیزگاری برای هر جوانی، بستر و زمینهای است که مانع ورود افراد آلوده در خلوت گه انسان میشوند و در سایه این بستر و آموزش است که میتوان تکلیف این نوع روابط را مشخص و دور آن را خط کشید.
6 - نظر قرآن در مورد عشق چیست؟ آیا آیهای در اینباره وجود دارد؟ منظور از عشق، علاقهای است که پیش از ازدواج بین دختر و پسر پدید میآید؟
آدمی موجودی شیفته محبت کردن و محبت دیدن است، البته به مقتضای سن، روزی به سینه مادر عشق میورزد و روزی به اسباببازی و روز دیگر به چیز دیگر.
انسان به ویژه در سنین جوانی از حرارت و جذابیت خاصی برخوردار است، او خیلی زود به رفاقت و دوستی تمایل نشان میدهد و خیلی سریع مورد محبت دیگران واقع میشود، و در این میان کشش دو جنس مخالف نسبت به یکدیگر ملموستر و جدیتر از جاذبههای دیگر است.
عمده این محبتها از آن جا نشأت میگیرد که صاحب خانه با نگاه و نظر و تجدید نظر (نگاه اول، دوم و سوم...) و...
اجازه میدهد دیگران، پا در خانه دل او گذارند. در این جا تکلیف قرآنی فروبستن دیده و نظر و فکر از نگاه و فکر به نامحرم است.(نور،21،22)
پس از این که این محبت به هر دلیلی در دل پیدا شد، وظیفه جوان آن است این محبت به نامحرم را از دل خود بیرون کند; زیرا معمولا این نوع محبتها که برگرفته از عقل و درایت نیست، زودگذر و کم دوام است.
این گونه عشقهای مجازی مانند "رگبارهای بهاری" است که بسیار تند و درشت وخیره کننده و در عین حال بسیار کم دوام و زودگذر است که برخی خود را در معرض صاعقههای برق آسایش میسوزانند و خاکستر میکنند و برخی تأمل مینمایند تا با کنار رفتن ابرهای تاریک احساسات، خورشید عقل و درایت طلوع کند و از فروغ تابناکش مسیر درست را بیابند و از خطرها و آفتها مصون مانند.
قرآن کریم نیز، در آیه 24 سورة توبه، چنین عشقهای مجازی را که هدف، خداوند نیست وخداوند به آنان اجازه نداده مذمت کرده و وعده عذاب داده است.
بله، در صورتی که دو جوان قصد ازدواج با همدیگر دارند، لازم است که افکار و احساسات را به دست عقل بسپارند و عشق پدید آمده را تابع آن کنند مثلاً در گزینش همسر، ابتدا بدون دخالت احساسات، تمام جوانب را بررسی و جستوجو کنند و در صورتی که پس از بررسی و تحقیق و مشورت با بزرگان و فامیل همه جهات را مساعد دیدند، آن گاه دل بسپارند و شیفتگی ورزند. جوانان باید مواظب باشند.
و دراین راه از ارتباطهای پنهانی و غیر مشروع پرهیز کنند. که قرآن کریم از آن منع کرده است: "زنان و دوشیزگان را با اطلاع و اجازه خانوادهشان برای همسری و ازدواج برگزینید و مهریهشان را به طریق نیکو بپردازید، در حالی که آن بانوان عفیف و پاکدامنند و دارای رفیق و دوست ]مرد[ نیستند.(نسأ،25)
در این مرحله، اگر عشق پیشدستی نموده و عقل و تدبیر و مشورت را کنار زند، کاخی از زیباییهای وصفناشدنی در ذهن میسازد، ولی وقتی انسان به وصال رسید و شعله احساسات فروکش کرد، میدان برای سنجش و قضاوت عقل باز میشود و چه بسا با رأی صائب خود آن کاخ مجلل را به ویرانهای تبدیل سازد.
7 - نظر قرآن دربارة عشق و محبت انسان با انسان دیگر چیست؟
عشق و محبت انسانی نسبت به انسان دیگر، میتواند دو انگیزه داشته باشد: الف ـ ایمان و تقوا ب ـ شهوت و سایر منفعتهای مادی
نظرات شما عزیزان:
الف ـ اگر کسی به فردی محبت داشته باشد، به این علت که انسانی مؤمن و پرهیزکار است، این نوع عشق و محبت، اساس ایمان و سعادت است و اسلام به آن عنایت فراوان دارد. هر فرد مؤمنی باید به مؤمنان دیگر محبت داشته باشد، مشکلات آنها را حل کند، در غم و شادی آنها شریک باشد; بدیهی است ریشه و اساس این علاقه، همان عشق و محبت به خداست. انسان در مرحله ن
.: Weblog Themes By Pichak :.